آرشیو برچسب: mcq-30
مقیاس اصلاح شده فراشناخت برای نوجوانان (MCQ-A)

هدف: ارزیابی باورهای فراشناخت و ابعاد آن در نوجوانان (باورهاي مثبت، باورهای منفي، اطمينان شناختي، SPR یا “خرافات، تنبیه، خودآگاهی”، خودهشياري شناختي)
تعداد سوال: 30
تعداد بعد: 5
شیوه نمره گذداری و تفسیر: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 2900 تومان
مقیاس اصلاح شده فراشناخت برای نوجوانان (MCQ-A)
تعریف فراشناخت
فراشناخت به دانش فرد درباره نظام شناختي خود، و چگونگي کنترل آن گفته ميشود. از نظر لغوي، پيشوند “فرا” به معني ارتقاء و بالارفتن و فراشناخت بهمعني اطلاع و تسلط بر شناخت، و دانش در سطحي بالاتر است. بنابراين فراشناخت ، شناختي است، وراي شناخت و تفکر عادي، و به آگاهي فرد از شناخت ، يادگيري و نحوه تفکر خود اطلاق ميشود.
فراشناخت به معني فكركردن دربارة افكار خود است. فكركردن ميتواند در بارة آنچه شخص ميداند باشد(دانش فراشناخت[3])، ميتواند دربارة آنچه شخص درحال انجام دادن آن است باشد (مهارتهاي فراشناختي[4])، يا ميتواند دربارة حالت شناختي و احساس شخصي باشد(تجربه فراشناختي[5]). براي اينكه بتوانيم بين افكار فراشناختي و افكار ديگر تمايز قايل شويم، لازم است كه منبع افكار فراشناختي را بررسي كنيم. افكار فراشناختي از واقعيت خارجي نشأت نميگيرد و منبع آن به بازنماييهاي ذهني شخص از آن واقعيت مربوط ميشود؛ كه ميتواند شامل آنچه باشد كه شخص ميداند، اينكه چطور كار ميكند، و احساسي كه شخص درباره انجام تكليف دارد. بنابـراين، فـراشناخـت به تفـكر دربـارة افـكار، شنـاخت شناخت، يا دانش و شناخت دربارة پديده شناخت توصيف شده است( فلاول،1988). زيمرمن[6] (1998، به از متحدی،1386) نيز فراشناخت را عبارت از نظارت فعال بر شناخت و استراتژي هايي دانسته كه از طريق آنها از شناخت استفادة بهينه به عمل ميآيد.
1-2-تمایز شناخت و فرا شناخت
شناخت به فرايندهاي دروني ذهن يا شيوههاي پردازش اطلاعات اطلاق ميشود. روشي كه به وسيله آن اطلاعات را مد نظر قرار داده، تشخيص داده، به رمز در آورده، در حافظه ذخيره ساخته و در هنگام نياز آنها را از حافظه بازيابي كرده و مورد استفاده قرار ميگيرد. افراد از طريق فرايندهاي شناختي نسبت به محيط اطراف خود آگاهي پيدا كرده، و به آن پاسخ ميدهند. به سخن دیگر ما از راه فرایندهای شناختی جهان پیرامون خود را می شناسیم، از آن آگاه می شویم و به آن پاسخ می دهیم(سیف،1383). سیفرت(1991،به نقل از سیف،1383) در تعریف شناخت به فرآیندهایی اشاره دارد که افراد به کمک آنها یاد می گیرند، فکر می کنند و به یاد می آورند. بطور خلاصه شناخت یعنی دانستن و کسب شناخت درباره هستی یعنی دانستن هستی.
از آنجا كه شناخت را كسب آگاهي و يادگيري نسبت به امور مختلف تعريف كردهاند، هر تدبيري كه يادگيرنده براي اين منظور به كار ميگيرد، راهبرد شناختي[7] نام دارد. به عبارت ديگر راهبرد شناختي به هرگونه رفتار، انديشه يا عملي گفته ميشود، كه فرد در ضمن فرايند يادگيري از آن استفاده كرده و هدف آن كمك به فراگيري، سازماندهي و ذخيرهسازي دانشها و مهارتها، و همچنين سهولت بهرهبرداري از آنها در آينده است. این راهبرد های شناختی شامل سه دسته اند: تکرار و مرور، بسط یا گسترش و سازماندهی. هندری(1994،به نقل از سیف،1383)راهبردهای شناختی را طرحها یا روش هایی برای حل یک مسأله می داند. او معتقد است راهبردهای شناختی، اکتشا فهایی برای پردازش اطلاعات هستند. افراد در فرایند کسب اطلاعات نیازمند نظم دهی به محرک های خارجی، فعالیت علمی و خلاق هستند و برای این منظور استفاده از راهبردهای شناختی این نیاز را تأمین می کند.
اما فراشناخت تعريف گستردهتري دارد. فراشناخت به دانش ما دربارة فرايندهاي شناختي خودمان و نحوه استفاده بهينه از آنها براي دستيابي به اهداف مورد نظر گفته ميشود. يا تعريف ديگر فراشناخت، دانش و آگاهي فرد از نظام شناختي خود، يا دانستن درباره دانش است. دانش فراشناخت، ما را ياري ميكند تا هنگام كسب دانش نسبت به امور مختلف و انجام تكاليف، پيشرفت خود را زير نظر بگيريم. اين دانش به ما كمك ميكند تا نتايج تلاشهاي خود را ارزيابي كرده، و ميزان تسلط خود را بسنجيم(سيف، 1383). برک (1386) می گوید برای اینکه نظام خبرپردازی با اثر بخشی کامل عمل کند باید از خودش آگاه باشد. این نظام باید به این درک برسد که بهتر است آن شماره تلفن را بنویسم وگرنه فراموشش خواهم کرد و یا این یک پاراگراف پیچیده است لازم است آن را دوباره بخوانم تا منظور نویسنده را بفهمم. فراشناخت را شناخت شناخت دانسته اند. بنابراین اگر شناخت را به دانستن و یادگیری معنی کنیم می توانیم فراشناخت را به دانستن درباره نحوه یادگیری و تفکر خود معنی کنیم.
در اين زمينه بايد بين راهبردهاي شناختي و فراشناختي تميز قائل شد. در حالي كه راهبردهاي شناختي همچون مرور ذهني[8]، بسط معنايي[9] و سازماندهي[10]، جهت تسهيل يادگيري و تكميل تكليف بهكار ميروند، راهبردهاي فراشناختي به منظور بازبيني اين پيشرفت مورد استفاده قرار ميگيرند. براي مثال يادداشتبرداري هنگام مطالعة يك متن، راهبرد شناختي است، اما سعي در گزينش كارآمدترين راهبرد براي انجام تكليف و وارسي مداوم براي تعيين كارآمدي راهبرد، و تغيير آن به هنگام لزوم، يك راهبرد فراشناختي ميباشد( سيف، 1383).
2-2-تأثیر فراشناخت بر شناخت
گمان می رود که مهارت های فراشناختي نقش مهمی در انواع فعالیت های شناختی از جمله رد و بدل کردن اطلاعات بصورت کلامی، ترغیب کلامی، درک و فهم مطالب خوانده شده، نوشتن، فراگیری زبان، ادراک، توجه، حافظه، حل مسئله، شناخت اجتماعی، اشکال مختلف خود آموزی و کنترل خود بازی می کند. فراشناخت و مفاهیم وابسته به آن در میدان های روانشناسی شناختی، روانشناسی شخصیت، پیری شناسی، روانشناسی تربیتی، رشد شناختی کودک و روانشناسی بالینی به کار گرفته شده است. امروزه فراشناخت و وابستگان مفهومی آن در روانشناسی و تعلیم و تربیت بسیار مطرح هستند(فلاول،1988).
پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز (-۳۰MCQ)

هدف: بررسی ابعاد مختلف باورهای فراشناختی
تعداد سوال: 30
شیوه نمره گذاری و تفسیر نتایج:دارد
روایی و پایایی: دارد
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 1900 تومان
پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز (-۳۰MCQ)
تعریف فراشناخت
فراشناخت (به انگلیسی: Metacognition) در روانشناسی واژهای است که به صورت «شناختنِ شناختن» و یا « دانستنِ دانستن» تعریف شده است. تاملی که انسان بر روی فرایندهای ذهنی خود میکند، و اندیشیدن درباره تفکر را فراشناخت مینامند. این مفهوم از مفاهیم نظریه ذهن به شمار میآید، که به صورت عمومی دارای دو مولفه است: یکی دانش درباره شناخت، و دیگری قاعده بخشیدن به شناخت. کودک انسان تا پیش از دبستان هنوز مجهز به فراشناخت نیست و توانایی درکِ نظر و افکار و احساسات دیگران را ندارد، از چهار سالگی به بعد است که میفهمد که افکار و باورهای دیگران بر رفتارشان تاثیر میگذارد و اینکه حتی ممکن است آنها از واقعیت به دور نیز باشد. بیماران مبتلا به اوتیسم فاقد نظریه ذهن میباشند، آدمها را به مانند هر نوع شی دیگری میبینند، در نتیجه به دنیای درون خود پناه میبرند.[۱] فراشناخت را می توان به سه حیطه دانش فراشناختی(به انگلیسی: Metacognitive knowledge)، تجربه های فراشناختی(به انگلیسی: Metacognitive experiences) و راهبردهای فراشناختی(به انگلیسی: Metacognitive strategies) تقسیم کرد. دانش فراشناختی به باورها و نظریه هایی اطلاق می شود که افراد درباره تفکر خود دارند. تجربه های فراشناختی شامل ارزیابی ها و احساس هایی است که افراد در موقعیت های مختلف درباره ی وضعیت روانی خود دارند و راهبردهای فراشناختی پاسخهایی هستند که برای کنترل و تغییر تفکر به کار گرفته می شوند و به خودتنظیمی هیجانی و شناختی کمک می کنند[۲]
منابع
- زمینه روانشناسی اتکینسون و هیلگارد. ترجمهٔ محسن ارجمند، حسن رفیعی. ۱۳۹۲.
- ولز، آدریان. راهنمای عملی درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی. ترجمه شهرام محمدخانی. ورای دانش، 1390.