آرشیو برچسب: docc
مقياس فعال سازي رفتاري براي افسردگي كانتر و همكاران (BADS)

هدف: ارزيابي ميزان فعال سازي رفتاري براي افسردگي از ابعاد مختلف (فعال سازي، اجتناب/نشخوار فكري، افت تحصيلي/شغلي، آسيب اجتماعي)
تعداد سوال: 24
تعداد خرده مقياس: 4
شيوه نمره گذاري: دارد
تفسير: دارد
روايي: دارد
منبع: دارد
نوع فايل: word 2007
همين الان دانلود كنيد
قيمت: فقط 2900 تومان
مقياس فعال سازي رفتاري براي افسردگي كانتر و همكاران (BADS)
فعال سازی رفتاری
این روش درمانی به دلیل ساختار نسبتاً ساده و مقرونبهصرفه، گزینهی مناسبی برای درمان علائم افسردگی در بیماران مصرفکننده میباشد. منطق درمان فعالسازی رفتاری و لزوم آموزش آن به بیمار را توضیح دادیم و اصول دهگانهی فعالسازی رفتاری را مرور کردیم. همچنین توضیح کوتاهی دربارهی ساختار کلی درمان و مهمترین مؤلفههای آن از جمله سنجش و فرمولبندی، برنامهریزی فعالیت و اهمیت رفتارهای اجتنابی ارائه دادیم. در این شماره قصد داریم مؤلفههای اصلی درمان را با دقت بیشتری بررسی کنیم، با این امید که همکاران بتوانند از این درمان سودمند برای روش بالینی بهره بگیرند.
- الگوریتم درمان
همانطور که در مقالات پیشین عنوان شد، جلسات فعالسازی رفتاری، مانند درمانهای شناختیرفتاری دیگر، جلساتی ساختارمند و برنامهریزی شده هستند. جلسهی اول درمان در صورت امکان باید شامل این موارد باشد: گرفتن تاریخچه و بحث دربارهی منطق درمان، تمرین بازنگری اولیهی فعالیت، ارزیابی منافع اولیهی درمان و در صورت امکان تهیهی یک تکلیف فعالسازی ساده. در جلسهی دوم، درمانگر در صورت لزوم به بازنگری فعالیت ادامه میدهد و منافع درمان را ارزیابی مینماید. علاوه بر این، سلسلهمراتبی از فعالیت اولیه نیز بر اساس یافتههای حاصل از بازنگری فعالیت و ارزیابی منافع درمان تهیه میکند. این سلسلهمراتب فعالیت، محتوای اولیه برای فعالسازی را در جلسهی آتی فراهم میکند. پس از جلسات اولیه، روند درمان انعطافپذیرتر خواهد شد. بسیاری از مراجعان از فعالسازی ساده به قدری بهره میبرند که نیازی به پیچیدهتر نمودن درمان وجود ندارد (هوپکو، لجوز، روجیهرو و ایفرت، ۲۰۰۳). با این وجود برای برخی از مراجعان، فعالسازی ساده کافی نیست. در این موارد با استفاده از نتایج سنجش کارکردی شکست در جلسات اولیه (که در رابطه با آن صحبت خواهیم نمود)، به مداخلات بیشتری پرداخته میشود.
همانطور که گفته شد، جلسات فعالسازی رفتاری از بسیاری جهات (مانند تنظیم دستور جلسه، تعیین و مرور تکالیف خانگی، درخواست خلاصه کردن نکات کلیدی و دادن پسخوراند نسبت به جلسه)، ساختاری مشابه همهی درمانهای شناختیرفتاری دارند. توصیه میشود که جلسات فعالسازی رفتاری با مرور نشانههای افسردگی مراجع و در صورت لزوم استفاده از یک ابزار سادهی سنجش افسردگی مانند تست افسردگی بک (BDI، بک، استیر و براون، ۱۹۹۶) آغاز شود
منطق شروع درمان
در ابتدای درمان، درمانگر به داستان مراجع گوش میدهد و انتظار میرود که در جلسات اول و دوم بتواند به اندازهای اطلاعات کسب نماید که خلاصهای از مشکل بیمار و منطقی در خصوص درمان را ارائه دهد. در مقالات پیشین، منطق درمان فعالسازی رفتاری را توضیح دادیم. توصیه میشود که درمانگر، شکل آمادهی الگوی فعالسازی رفتاری را داشته باشد تا بتواند در جلسهی اول یا دوم برای توضیح منطق درمان از آن استفاده نماید. درمانگر باید برای توضیح بیشتر مدل مورد استفاده در درمان از مثالهایی که از تاریخچهی بیمار به دست آورده استفاده نماید تا بیمار همهی جنبههای مدل درمانی را به خوبی درک کند. شکل زیر (برگرفته از مارتل و همکاران، ۲۰۱۰)، نمودار سادهای است که میتوان آن را در توضیح مدل فعالسازی رفتاری برای افسردگی به بیماران به کار برد.
پرسشنامه سنجش رشد اعتقادی

هدف: سنجش رشد اعتقادی و ابعاد آن در افراد
تعداد سوال:36
تعداد بعد: 5
شیوه نمره گذاری و تفسیر: دارد
روایی و پایایی: دارد
منبع: دارد
نوع فایل: word 2007
همین الان دانلود کنید
قیمت: فقط 2900 تومان
پرسشنامه سنجش رشد اعتقادی
تعریف اعتقاد
در فلسفه ذهن مدرن، کلمه اعتقاد برای حالتی اطلاق میگردد که ما چیزی را راست و درست میدانیم. در این معنی، اعتقاد به چیزی نیازمند تامل در مورد آن چیز نیست: یک فرد بالغ و معمولی از میان تعداد زیادی از اعتقاداتش تنها به چند از آنها میتواند حضور ذهن داشتهباشد. در بیان ساده، بسیاری از چیزهایی که ما بدانها اعتقاد داریم اموری کاملاً روزمرهاند: ما سر داریم، الان قرن بیستویکم است و استکان چایی روی میز است. بنابراین شکلگیری یک عقیده از مهمترین و اساسیترین خصوصیات ذهن است و مفهوم اعتقاد نقش بسیار مهمی را در فلسفه ذهن و معرفتشناسی دارد. به عنوان مثال «مساله ذهن-بدن»، که از بنیادیترین مسائل فلسفه ذهن است، تا حدی به این سوال میپردازد که یک موجود کاملاً فیزیکی چگونه میتواند اعتقاداتی داشتهباشد. بخش بزرگی از معرفتشناسی حول این سوال میگردد که چگونه اعتقادات ما قابل پذیرش به عنوان آگاهیاند.
اکثر فلاسفه معاصر اعتقاد را یک نگرش و حالت نسبت به یک گزاره میدانند. گزارهها معانی جملاتیهستند. به عنوان مثال، اگر دو جمله معنی یکسانی داشتهباشند مانند («برف سفید است» در فارسی و “snow is white” در انگلیسی) گزاره یکسانی را بیان میکنند و اگر دو جمله معانی متفاوتی داشتهباشند گزارههای متفاوتی را القا میکنند.